اگرچه اجباربوذ
(آخر)
اگرچه اجباربوذ
(آخر)
اگرچه اجباربود (7)
اگرچه اجباربود (6)
اگرچه اجباربود (5)
اگرچه اجباربود (4)
اگرچه اجباربود (3)
اگرچه اجباربود (2)
اگرچه اجباربود
نویسنده : Nazi Nazi
دختری به اسم راویس به تولد دوستش دعوت میشه غافل ازاینکه دوستش براش یه نقشه ی کثیف کشیده ودراین ماجرا پای یه پسربی گناه به اسم آروین که به همراه دوستش به این مهمونی اومده بود،بازمیشه (درواقع آش نخورده ودهن سوخته)وسرنوشت این دوتا باهم گره می خوره اونم چه گره ای !!!
رمان قشنگیه حتما"بخون . . .
فصل 1